بهــ وبـــ خطـ خطيـــــ هايــــ منــــــــ
خوشـــــــــــــ اومديـــــــــــــــــــ
اين وب خط خطي زياد داره...نميخوام بنويسي عالي بود..چون مينويسم برا دل خودم..نميخوام همدردي كني..چون دردي وجود نداره..اما....
بيخي..فقط نخواه همدردي كني..از ترحم متنفرم..به علاوه ..دردي نيست كه بخواي همدردش باشي..
فقط همنو ميگم كه خوش اومدي و اميدوارم لذت ببري..هرچند...بيخي..فقط بدون...
من اينجا مينويسم فقط براي خودم..دل نوشته هاي خودم...نوشته هاي بقيه رو كه كپي نميكنن گل منــــــ㋡✘
مــــ♥ـــــــــــــــنــــــــــــــ و مــــــــــــنـــــــــــــــــــــ♥ــــ
و ديــــــــــــــــگـــــــــــــــــــر هيـــــــــــــــچـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ايــــــــــــــــــنـــــــــــــــ اســـــــــــتــــــــــــ
گذر زمـــــــــــــــانيـــــــــــــــــــ كه سختـــــــــــــــــــ ميـــــــ گذرانـــــــــــــــمـــــــــــ
از پســــــــــــــــــ هـــــــــــــر دقـــــــــــــــايقيــــــــــــــــــــــ كه ميــــــــــ گــــــــذرد
تـــــــنــــــهــــــــــــــ♥ــــــا مـــــــــ♥ـــــــنـــــــــــــم و مــــــــــــــــــنــــــ♥ـــــــــ
بهــــــ وبـــــــــ مــ♥ـــــنـــــــ و نوشــــــتهـــ هايــــ منـــ♥ــــــــــــ
خـوشـــــــــ اومــــــــديـــــــــــ
شاید زیادی قانونمندم
شاید این داره زندگیمو خراب میکنه
شاید باید یکم ریسک کنم...
سلام دوستای گلم
دخلی دیوونه عزیز و زهرای قشنگم و بقیه دوستان
اقا میگن عاشق کی شدی
این مدت من اصلا وب نبودم و یکی از دوستانم پست میزاشت
پس بیخیال
ولی دلم برای همتون تنگ شده
اگه بچه های خودمون هستن کامنت بزارین زیر همین پست یه گروه بزنیم ادتون کنم
خیلی دلم براتون تنگ شده
بعضی از ادما ها رونمیتونی ازقلبت بیرون کنی اما دوست داری یه جوری بزنی تو گوششون که صداش کل شهر رو برداره
قضاوت بعضی ها واقعا نا حق قضاوت میکنند قضاوتی که دیگران درباره ات میکنند گاهی ان قدر تیز و درد ناک است که مانند تیری به زهر الوده به اعماق قلبت میرود
برام وقــــت » نداشــــت «
تو خمار يه دوست دارم منو » مـي زاشت «
وقــت زنگ زدن منو » مــي كاشت «
دوسَـــم » نداشـــت «
و مــــن
اســـم همه ي اينــارو گذاشـــتــم عشـــق :)
نمــي دونم چقــدر گذشــت
نمــي دونم از كي بود كه نيومدم
ولي بعد عمري اومدم تا يه پست بزارم
اين وب دل نوشته هامه...و هنوزم هست
اما ديگه تازگيا...دل نوشته هامو ميزارم دم كوزه آبشو ميخورم
ميفهمم هيچكي آدمو نميفهمه..
و خوب...
اشتباه كردم
يه اشتباه بزرگ
نميدونم چرا
شايد مسخره باشه
يه عمري به اين جور حسا اعتقاد نداشتم...يه عمر همرو به خاطر اين بحسا مسخره ميكردم و الان...
نميدونم..
مامان ميگه به خاطر سنته..ميگذره
خودمم خوب ميدونم ميگذره...اما...
كاش زود بگذره :)
دل نوشته منــــ «---
نيازيـــ بهـ ديدن دريا نيستــــ
چشمان تو باشد كافيستـــ:)ـــ
---»دختر كه باشي«---
زود دل ميبندي و اما تظاهر ميكني به دل نبستن
؟چرا؟
»چون دختري«
چون گرگ ها كه به طمع بيفتند هيچ چيز جلودارشان نيست
چون دل كه ببندي
از زندگيت هم برايش خواهي گذشت و
اين يعني ته تمام دنياي دخترانه ي تو
چون گرگ ها بي رحمند
چون گرگ ها به دنبال شكارن
چه بسا شكاري كه اسان به دستشان بيايد و
آن موقع است كه بي ارزش ميشوي
آن موقع است كه اسمت با هزاران پسوند خواهد آمد
آن موقعست كه بر ارزش بالاي زن خط ميكشند
آري..دل بستن ته تمام دنيايت خواهر بود
پس دل نبند
كه ته دنيايت كثيف و بي ارزش و غير قابل تحمل است
حسودي بد درديست..
پيدايش ميشود...
...خاطره هايت را به يادت ميآورد..
...خنده هايت با او را مرور ميكند...
...خنده هايش با او را نشنانت ميدهد...
...بر آرزوهايت شمشير ميكشد و...
خوشي ها و خاطراتت را
... ميبرد ...
..تو ميماني و صداي قهقه هايي كه..
...ديگر صداي تو نيست....
عشق بود يا عادت؟
هر حسي كه بود..
خيلي دوستش داشتم...
آمد و روي تن خسته ي من نشست و شست
خاطراتم را شست
خوشي هايم را شست
غم هايم را شست
ياد تو را شست
و من...
تهيم..خالي از هرچيزي
خاليه خالي...
خنثي..ديگر بي آن حس هاي زد و نقيض
بالاخره يكي شدند تمام حس هايم
در اين يك جمله كه..
دوستت دارم
بلند و سياه مانند شب
گيسوانت ..بلند بود ...سياه بود
بلند و سياه بود مانند تمام اين شب هايم كه نميدانم چرا انقدر طولاني شده اند
سياه بود
مانند بختي كه داشتم
مانند لباس هاي اين روز هايم
مانند تمام اين روزهايي كه بايد روشن باشد و نيست
مانند خاكستر سيگارم
آرام..آرام
من هم همراه سيگارم سوختم
خاكستر شدم..
اما تو...
در همين شب هاي بلند و سياه
خوش باش...
در همين سياهي هايي كه براي من نحس است و طاقت فرسا
تو خوش باش كه نميدانم كجا اما خواندم:
تو كه خوب باشي...من هم خوبم
بعضي وقتا بغضم مي گيره
از بدي كه ديگران در حقم ميكنن و جواب من سكوته
سكوت
سكوتي كه تو تنهايي هاي خودم و حرفاي نگفتم
بغض ميشه و ميشينه تو گلوم و جاخوش ميكنه و
چقدر بده چشمات مهمون نواز باشن
و بازم تو ميموني و
يه بغض شكسته نشده و
يه دنيا تنهايي
مي دوني سختي چيه؟
سختي اينه كه اوني نباشي كه ديگران دربارت فكر ميكنن
اينه كه تو بهترين هم كه باشي
باز هم قضاوت ميشي
ميدوني بديه آدم خوب بودن چيه؟
اينه كه هيچ كي نميفهمه خوبي
هيچكي نمي فهمه كه شايد يه درصد با بقيه فرق داشته باشي
قضاوت ميشي
درست يا نادرست
اما قضاوت ميشي
ديگه چرا بايد آدم خوب ماجرا بود؟
وقتي همه با بقيه يكيت ميكنن..آدم خوب بودن چه فايده اي داره؟
آرام نميگيرد..
ميكوبد..تند و محكم..ميكوبد..
حرفم را نميفهمد..تمنايم براي پايان كوبشش را نميفهمد..
ميكوبد..محكم ميكوبد..
آرام بگير..آرام بگير قلب منتظر من..
او نميآيد...
آرام بگير...